علیرضاعلیرضا، تا این لحظه: 18 سال و 6 ماه و 13 روز سن داره
آزادهآزاده، تا این لحظه: 14 سال و 9 ماه و 20 روز سن داره
عارفهعارفه، تا این لحظه: 7 سال و 1 ماه و 30 روز سن داره
وبلاگ علیرضا وآزاده و عارفهوبلاگ علیرضا وآزاده و عارفه، تا این لحظه: 8 سال و 6 ماه و 15 روز سن داره

خاطرات علیرضا و آزاده و عارفه

یلدای 98

    اینجا رادیو "دل" است صدای مرا از عمق "قلبم" میشنوید . این یک پیامک نیست یک "احساس" پاک است که می گوید : فراموشی در مرام ما نیست . بلندی یلدا فقط یک دقیقه است ، اما ارادت ما به شما بی انتهاست ... یلداتون مبارک                 ...
30 آذر 1398

کلات نادری

    پسرم روشنی چشمانم اگر تمام دنیا هم با من دشمن باشند داشتن تو و تکیه کردن به تو دلم را گرم میکند از دنیا چیزی نمیخواهم جز اینکه تو باشی و تو           تقسیم کردن هر روز زندگی من با تو اتفاقی خیلی خاصه تو برای من قیمت نداری تمام دعاهایم را با تمام وجود به سمت تو می‌فرستم و به خاطر وجود تو، خوشبخت‌ترین آدم روی زمینم دختر عزیزتر از جانم بهترین‌ها را برایت آرزومندم           ...
30 شهريور 1398

پُشتُو

    پسرم تو وارث زیبایی خدایی؛ زیبایی ات دنیایم را زیر و رو کرده و پاکی ات آرامش جانِ من است عالم و آدم خبر دارند که من عاشق ترین عاشق دنیا هستم برای پسری چون تو.                 اگر باران بودم انقدر می‌باریدم تا غبار غم را از دلت پاک کنم اگر اشک بودم مثل باران بهاری به پایت می‌گریستم اگر گل بودم شاخه‌ای از وجودم را تقدیم وجود عزیزت می‌کردم اگر عشق بودم آهنگ دوست داشتن را برایت می‌نواختم ولی افسوس که نه بارانم نه اشک نه گل و نه عشق اما هر چه هستم دوستت دارم دخترم   &nb...
19 شهريور 1398